لغت نامه دهخدا
مدمن. [ م ُ دَم ْ م ِ ] ( ع ص ) آنکه دستوری می دهد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ): دمنه ؛ رخص له. ( متن اللغة ). رجوع به تدمین شود. || آلوده کننده و ناپاک کننده. ( ناظم الاطباء ). گله گوسفندان که سرگین ناک گرداند مکان را یا جای را. ( آنندراج ). نعت فاعلی است از تدمین. رجوع به تدمین شود.