گروه گروه

لغت نامه دهخدا

گروه گروه. [ گ ُ گ ُ ] ( ق مرکب ) گروهاگروه. گروه پس گروه. دسته دسته. فوج فوج :
دلم یکی و در او عاشقی گروه گروه.فرخی.زر فروریخت پشته پشته چو کوه
تا کنند آن زمین گروه گروه.نظامی.رجوع به گروه و گروها گروه شود.

فرهنگ فارسی

۱ - گروها گروه . ۲ - بسیار زیاد : دلم یکی و در او عاشقی گروه گروه . ( فرخی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم