گروه گروه. [ گ ُ گ ُ ] ( ق مرکب ) گروهاگروه. گروه پس گروه. دسته دسته. فوج فوج : دلم یکی و در او عاشقی گروه گروه.فرخی.زر فروریخت پشته پشته چو کوه تا کنند آن زمین گروه گروه.نظامی.رجوع به گروه و گروها گروه شود.
فرهنگ فارسی
۱ - گروها گروه . ۲ - بسیار زیاد : دلم یکی و در او عاشقی گروه گروه . ( فرخی )