ورمی

لغت نامه دهخدا

ورمی. [ وَ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به ورم. ورم کرده. رجوع به ورم شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به ورم ورم کرده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی استخاره کن استخاره کن فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال حافظ فال حافظ