هلاک گشتن

لغت نامه دهخدا

هلاک گشتن. [ هََ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) هلاک شدن. هلاک گردیدن. مردن. درگذشتن. جان دادن :
اشتر چو هلاک گشت خواهد
آید به سر چَه و لب جر.ناصرخسرو.بسیار کس به کید و حیلت خود هلاک گشتند. ( کلیله و دمنه ). رجوع به هلاک گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

هلاک شدن هلاک گردیدن مردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت