ناصالح

لغت نامه دهخدا

ناصالح. [ ل ِ ] ( ص مرکب ) نادرستکار. متقلب. مزور. غیرامین. || بی صلاحیت. ناشایسته. ناسزاوار. که شایستگی و صلاحیت ندارد. مقابل صالح. رجوع به صالح شود.

فرهنگ فارسی

نادرستکار متقلب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم