من لدن

لغت نامه دهخدا

من لدن. [ م ِ ل َ دُ ] ( ع حرف جر + اسم ) از نزد. از جانب و در شواهد زیر مقصود خداست ، مخفف من لدن حکیم علیم ، یا من لدن حکیم خبیر، چنانکه در سوره نمل آیه 6 و سوره هود آیه 1 آمده است :
پس دهان دل ببند و مهر کن
پر کنش از باد کبر من لدن.مولوی.کسب کن سعیی نما و جهد کن
تا بدانی سر علم من لدن.مولوی.باز آمد کای محمد عفو کن
ای ترا الطاف علم من لدن.مولوی.

فرهنگ عمید

۱. از نزد، از جانب.
۲. [مجاز] از جانب خدا، دارای جنبۀ الوهی.

فرهنگ فارسی

از نزد از جانب
از نزد از جانب و در این ترکیب مقصود از نزد و یا از جانب . خداست .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم