مغایبه

لغت نامه دهخدا

( مغایبة ) مغایبة. [ م ُ ی َ ب َ ] ( ع مص ) سخن در پس کسی گفتن ، خلاف مخاطبه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از یکدیگر غایب شدن. ( المصادر زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مغایبه. [م ُ ی َ ب َ / ی ِ ب ِ ] ( از ع ، اِمص ) مغایبة. غیبت. غایب شدن : پسران و برادران او را به همان اسم موسوم به هنگام ولادت خوانند، مشافهه و مغایبه خاص و عالم و مناشیر مکتوبات که نویسند همان اسم مجرد نویسند. ( جهانگشای جوینی ).
- مغایبه افتادن ؛ غیبت روی دادن :
دعا تراست اگرچه رهیت را از عجز
همی مغایبه افتد پس از خطاب دعاش.سنائی.و رجوع به مغایبة شود.

فرهنگ عمید

غایب شدن، غیبت.

فرهنگ فارسی

سخن در پس کسی گفن خلاف مخاطبه یا از یکدیگر غایب شدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم