لوائح

لغت نامه دهخدا

لوائح. [ ل َ ءِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ لائحة. صاحب غیاث گوید: به فتح روشنیها جمع لائحة ونام کتاب در تصوف... و آنچه در ابتدای تاج المدائح طغرا لوائح به معنی جمع لوح مستفاد میشود در هیچ کتاب لغت و صرف به ثبوت نمیرسد - انتهی. جرجانی گوید: هی یلوح من الاسرار الظاهرة من السمو من حال الی حال و عندنا ما یلوح للبصر اذا لم یتقید بالجارحة من الانوار الذاتیة لا من جهت القلب. ( تعریفات اصطلاحات صوفیه ).

فرهنگ فارسی

( صفت و اسم ) جمع لائح ( لایح ) و لائحه ( لایحه ): ۱- لایحه ها. ۲- اثبات مراد است بازودی نفی آن ( هجویری ). اسرار ظاهره ایست که در ترقی از حالی بحالی ظاهر میشود ( ابن العربی ). لوایح و طوالع و لوامع سه کلمه در معنی نزدیک یکدیگرند و فرق بزرگی بین آنها نیست و عبارتند از صفات مبتدیان اهل سلوک که رو بترقی میروند. بترتیب اول لوایح است بعد لوامع و بعد طوالع. لوامع مانند برقی است که بمحض ظهور پنهان میشود. لوامع روشن تر از لوایح است و بان سرعت زوال نمی یابد بلکه اندکی باقی می ماند اما طوالع هم از جهت روشنایی قوی تر و هم از جهت دوام باقی تر است.
جمع لائحه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال نخود فال نخود