گرمارود

لغت نامه دهخدا

گرمارود. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان الموت بخش معلم کلایه شهرستان قزوین ، واقع در 27 هزارگزی خاور معلم کلایه و 67 هزارگزی راه عمومی. هوای آن سرد و دارای 624 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه شاهرود و الموت تأمین میشود. محصول آن غلات و سیب زمینی و لبنیات و اشجار گردو و میوه جات سردسیری. شغل اهالی زراعت است و بیشتر آنان برای تأمین معاش به تنکابن میروند. قالی و گلیم و کرباس بافی دارد و دبستان نیز دارد و آثار قلعه خرابه بنام نوذر بالای تپه مجاور دیده میشود. راه به هر طرف مالرو و صعب العبور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم