چکمیزک

لغت نامه دهخدا

چکمیزک. [ چ َزَ ] ( اِ مرکب ) بیماریی است که به سبب آن بول آدمی یا حیوانات دیگر قطره قطره میچکد و آن را بعربی تقطیرالبول خوانند. ( از برهان ). مرضی که بول قطره قطره بچکد و به تازی تقطیرالبول گویند. ( جهانگیری ). مرضی که میز یعنی بول قطره قطره چکد و به تازی تقطیرالبول گویند. ( رشیدی ). چکه چکه میزیدن و شاشیدن و آن مرضی است که بول آدمی قطره قطره چکدو آن را بعربی تقطیر البول گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سلس البول ؛ شاشیدن قطره قطره. شاش بند. ( در اصطلاح روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ). چکه چکه آمدن بول. و رجوع به چکمیزک زده و چکمیزک شدن شود.

فرهنگ معین

(چَ زَ ) (اِ. ) = چک . چکره . چکه : مرضی که انسان نتواند ادرار خود را نگاه دارد و ادرار چکه چکه خارج می شود، سلس البول ، تقطیر البول .

فرهنگ عمید

بیماری ای که فرد نمی تواند ادرار خود را نگاه دارد و بول چکه چکه خارج می شود.

فرهنگ فارسی

مرضی که انسان نتواندادرارخودرانگه دارد
( اسم ) مرضی که انسان نتواند ادرار خود را نگاه دارد و ادرار چکه چکه خارج میشود سلس البول تقطیرالبول .

ویکی واژه

چک. چکره. چکه: مرضی که انسان نتواند ادرار خود را نگاه دارد و ادرار چکه چکه خارج می‌شود، سلس البول، تقطیر البول.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ارمنی فال ارمنی