پیش خانه

لغت نامه دهخدا

پیش خانه. [ پیش ْ / ش ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) ( باضافت و بی اضافت ) مقابل پس خانه. رحبه. وصید. روق. ( منتهی الارب ). مقدم البیت.( اقرب الموارد ). رواق [ رُ / رَ ]. ( منتهی الارب ). صدر بیت. رواق که پیشگاه خانه باشد. ( برهان ). || ایوانی که در مرتبه دوم باشد. ( برهان ). || مقابل پس خانه ، بار و چادر و اسباب سفر سلاطین که از پیش برند. ( انجمن آرا ). آنچه پیش از کاروان برند چون چادر و دیگخانه و جز آن که چون بمنزل رسند جای و طعام آماده باشد. آنچه از بنه شاهی یا بزرگی که قبل از ورود او بمنزلی بدان منزل فرستند. آنچه حکام و سلاطین از پیش فرستند در منازل از اسباب و ادوات. اسباب و آلات سفر شاه یا امیری که از پیش فرستند.

فرهنگ معین

(نِ ) (اِمر. ) ۱ - پیشگاه خانه . ۲ - ایوان . ۳ - لوازم و اسباب سفر که از پیش فرستاده شود.

فرهنگ عمید

۱. ایوان، پیشگاه خانه، جلوخان.
۲. لوازم زندگی و اسباب سفر که جلوتر فرستاده شود.

فرهنگ فارسی

( اسم )۱- پیشگاه خانه صدراطاقصدر بیت رواق مقابل پس خانه . ۲- ایوانی که در مرتب. دوم باشد. ۳- بار و چادر و اسباب سفر شاهان و بزرگان که از پیش برند : درتوجه خراسان اهتمام نمود( شاه عباس اول ) و در ساعت سعد از مقر سلطنت عظمی پیشخان. همایون بیرون زدند... .
ایوان، جلوخان، پیشگاه خانه، آبدارخانه

ویکی واژه

پیشگاه خانه.
ایوان.
لوازم و اسباب سفر که از پیش فرستاده شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت