پاکنویس

لغت نامه دهخدا

پاکنویس. [ ن ِ ] ( اِ مرکب ) مبیضه. تخریج. مقابل پیش نویس و مُسوَده.

فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوشته می شود.

فرهنگ عمید

نامه و مطلبی که از روی پیش نویش به صورت پاکیزه و خوانا نوشته شود.

فرهنگ فارسی

نامه ومطلبی که ا روی پیش نویس نوشته شود
( اسم ) آنچه را که از روی نوشت. نخستین پس از تصحیح آن مجددا بنویسند مبیضه مقابل چرکنویس پیش نویس مسوده .
مبیصه تخریج

ویکی واژه

آن چه از روی پیش نویس یا چرکنویس به صورت پاکیزه و خوانا نوشته می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم