پای رنج

لغت نامه دهخدا

پای رنج. [ رَ ] ( اِ مرکب ) پایمزد. حق القدم. زری که به اجرت قاصدان و شاعران و مطربان دهند که در مجلس مهمانی حاضر شوند. ( برهان ). انعام و زری که به قاصد یا میهمان داده شود. ( غیاث اللغات ). مقابل دسترنج. ( آنندراج ) :
بفرمود شه تا رقیبان گنج
کشند از پی میهمان پای رنج.نظامی.

فرهنگ عمید

= پارنج

فرهنگ فارسی

( اسم ) پارنج
پای مزد حق القدم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ