پاک گردیدن

لغت نامه دهخدا

پاک گردیدن. [ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) طاهر شدن. || برسیدن. بسررسیدن مدت و اَجَل :
چو میروک را پاک گردد هزار
برآرد پر از گردش روزگار.عنصری.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پاک شدن طاهر شدن . ۲- بسر رسیدن مدت واجل برسیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم