چار جوی

لغت نامه دهخدا

چارجوی. ( اِخ ) چارجو. شهرکی از اجزای بخارا است بر لب جیحون بخوارزم نزدیک. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

شهرکی از اجزای بخارا است بر لب جیحون بخورازم نزدیک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم