پافشاری

لغت نامه دهخدا

پافشاری. [ ف ِ ] ( حامص مرکب ) پایداری. ایستادگی. مقاومت. ثبات.استقامت. استواری. پابرجائی. پای برجائی. ثبات قدم. اصرار. ابرام. و با مصدر کردن صرف شود.

فرهنگ معین

(فِ ) (حامص . ) پایداری ، ایستادگی .

فرهنگ عمید

۱. مقاومت، استقامت، پایداری، ایستادگی.
۲. اصرار.

فرهنگ فارسی

پایداریایستادگیاستواری پابر جایی استقامت ثبات اصرار ابرام .
پایداری ایستادگی

ویکی واژه

پایداری، ایستادگی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم