مدافعه

لغت نامه دهخدا

مدافعه. [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ]( از ع اِمص ) مدافعة. مدافعت. رجوع به مدافعت شود.

فرهنگ معین

(مُ فِ عَ یا عِ ) [ ع . مدافعة ] (مص م . ) ۱ - یکدیگر را راندن و دور کردن . ۲ - دفاع کردن .

فرهنگ فارسی

یکدیگررا راندن ودورکردن، دفاع کردن
(مصدر ) ۱- همدیگر را راندن و دور کردن دفاع کردن : از بیم جان دلها بر مرگ نهاده بمدافعه و مقابله بایستادند . ۲ - حمایت و جانبداری کردن از کسی جمع : مدافعات .

ویکی واژه

مدافعة
یکدیگر را راندن و دور کردن.
دفاع کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم