لغت نامه دهخدا
به آیین جهانداران یکی روز
به مجلس بود شاه مجلس افروز.نظامی.به دست آن بتان مجلس افروز
سپهر انگشتری می باخت تا روز.نظامی.ز بس نارنج و ناز مجلس افروز
شده در حقه بازی باد نوروز.نظامی.چو گفتی نیمروز مجلس افروز
خرد بیخود بدی تا نیمه روز.نظامی.|| ( اِ مرکب ) کنایه از شراب انگوری باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کنایه از شمع. ( برهان ) ( آنندراج ). شمع افروخته. ( ناظم الاطباء ). || نام نغمه ای هم هست از نغمات موسیقی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).