گردن زن

لغت نامه دهخدا

گردن زن. [ گ َ دَ زَ ] ( نف مرکب ) سیاف که در عرف حال جلاد گویند. ( آنندراج ) :
خاک همان خصم قوی گردن است
چرخ همان ظالم گردن زن است.نظامی.چنان زد که از تیغ گردن زنش
سر دشمن افتاددر دامنش.نظامی.تو نیز ار نهی بار گردن ز دوش
ز گردن زنان برنیاری خروش.نظامی.

فرهنگ عمید

۱. آن که یا آنچه گردن کسی را با شمشیر قطع کند.
۲. میرغضب، دژخیم.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه سر کسان را برد جلاد دژخیم : خاک همان خصم قوی گردن است چرخ همان ظالم گردن زنست . ( نظامی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم