کرم پیشه

لغت نامه دهخدا

کرم پیشه. [ ک َ رَ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) جوانمرد و بخشنده. ( آنندراج ). کریم. جوانمرد. سخی. ( ناظم الاطباء ) :
وگر درنیابد کرم پیشه نان
نهادش توانگر بود همچنان.سعدی.در زمان خدیو داراشاه
آن کرم پیشه کریم نهاد.هاتف ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

کریم، بخشنده، جوانمرد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) جوانمرد کریم بخشنده : [در زمان خدیو دار اشان آن کرم پیش. کریم نهاد ... ] . ( هاتف )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم