کاسه و کوزه

لغت نامه دهخدا

کاسه و کوزه. [ س َ / س ِ وُ زَ / زِ ] ( ترکیب عطفی ، اِمرکب ) اثاث البیت. ( آنندراج ). کاسه کوزه :
کاسه و کوزه افلاک شکستن دارد
چند بیهوده دل اهل هنررا شکند.صائب.ای کز سر سبلتت رئیسی پیداست
از کاسه و کوزه ات خسیسی پیداست
گر در شب دیجور نقاب اندازی
از چهره تو نشان پیسی پیداست.رهی شاپور ( از آنندراج ).- کاسه و کوزه را بسر کسی شکستن ؛ با بی گناهی او همه تقصیرها را بدو نسبت کردن. ( امثال و حکم دهخدا ) و رجوع به کاسه کوزه شود.

فرهنگ فارسی

اثاث البیت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس