کارافزار

لغت نامه دهخدا

کارافزار. [ اَ ] ( اِ مرکب ) کارابزار. آلات و وسائل کار. ابزار کار، افزار کار.

فرهنگ فارسی

آلات و وسایل کار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال سنجش فال سنجش