پجشک

لغت نامه دهخدا

پجشک. [ پ ِ ج ِ ] ( اِ ) طبیب. پزشگ. مُعالج. ( مهذب الاسماء ): و محمدبن زکریا پجشگ از آنجا [ ری ] بود. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) طبیب پزشک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت فال اعداد فال اعداد فال شمع فال شمع