ناچریدن

لغت نامه دهخدا

ناچریدن. [ چ َ دَ ] ( مص منفی ) چرا نکردن. چیزی نخوردن. لب از خوردن بستن. بر اثر فقر یا نقاهت غذا نخوردن :
گرفتار در دست آز و نیاز
تن از ناچریدن به رنج و گداز.فردوسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم