ناموری

لغت نامه دهخدا

ناموری. [ نام ْ وَ ] ( حامص مرکب ) اشتهار. آوازه. شهرت داشتن. معروف و مشهور بودن. || نیکنامی. آبرو. عزت. ( ناظم الاطباء ). سرافرازی.

فرهنگ عمید

دارای نام بودن، نیک نامی، شهرت.

فرهنگ فارسی

۱ - دارای نام بودن .۲ - نام دادگی مسمی بودن .۳ - شهرت معروفیت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم