غایبی

لغت نامه دهخدا

غایبی. [ ی ِ ] ( حامص ) حالت و چگونگی غایب. غیبت : تا ناپدید شوند بروشنائی آفتاب و این غایبی بامدادین بود. ( التفهیم ).
غایبی مندیش از نقصانشان
کو کشد کین از برای جانشان.مولوی.

فرهنگ فارسی

غیبت ناپدیدی . یا غایبی مرصع . سازیست از ذوات الاوتار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم