لک و لک. [ ل ِک ْ ک ُ ل ِ ] ( اِ صوت ) حکایت آواز و صوت کفش آنکه آهسته و پیوسته رود. - لک و لک افتادن ؛ به این در و آن در یا لک و لک راه افتادن. یا لک ولک توی عالم و دنیا راه افتادن. بی سبب و غرض و فایدتی با دست تهی روی به قصدی آوردن : لک و لک راه افتاده ای که چه ؟
فرهنگ عمید
کُند، آهسته. * لک و لک کردن: (مصدر لازم ) [عامیانه] ۱. کند راه رفتن. ۲. کاری را به کندی انجام دادن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) آواز کفش کسی که را رود . یا لک و لک راه افتادن . با دست تهی روی بمقصدی آوردن بدون هدف .