قاف به قاف

لغت نامه دهخدا

قاف به قاف. [ ب ِ ] ( ق مرکب ) کران تا کران :
روی گیتی پر از سلف شد و لاف
همه زرق است و شید قاف به قاف.اوحدی.گرم این است رفته قاف به قاف
بی سؤال و جواب و منت و لاف.اوحدی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم