صوف پوش

لغت نامه دهخدا

صوف پوش. ( نف مرکب ) آنکه صوف پوشد. پشمینه پوش. صوفی :
که زنهار ازین کژدمان خموش
پلنگان درنده صوف پوش.سعدی.برآورد صافی دل صوف پوش
چو طبل از نهنگان خالی خروش.سعدی.رجوع به صوفی و صوفیه شود.

فرهنگ عمید

کسی که جامۀ پشمی بر تن می کند، پشمینه پوش.

فرهنگ فارسی

آنکه صوف پوشد پشمینه پوش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب استخاره کن استخاره کن