صاحی

لغت نامه دهخدا

صاحی.( ع ص ) صاح. ج ، صاحون ، صُحاة. ( مهذب الاسماء ). هوشیار. به خود بازآمده پس از مستی. مقابل سکران. || یوم صاح ؛ روز گشاده و بی ابر. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نعت فاعلی صاحون و صحاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت