لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
سرگم
لغت نامه دهخدا
سرگم. [ س َ گ ُ ] ( ص مرکب ) بی ابتدا و انتها. ( غیاث ) ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
کسی که راه را گم کرده و سرگردان باشد، سرگردان، حیران، سردرگم.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - درهم و برهم بهم پیچیده : کلاف سردر گم . ۲ - سرگردان متحیر .
بی ابتدا و انتها
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال تخمین زمان
فال قهوه
فال ابجد
فال رابطه