ساز گرمابه

لغت نامه دهخدا

ساز گرمابه. [ زِ گ َ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسباب حمام. رخت حمام :
گاه روز او چو بخت من برخاست
ساز گرمابه کرد یک یک راست.نظامی ( هفت پیکر ).رجوع به ساز شود.

فرهنگ فارسی

اسباب حمام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال عشق فال عشق فال احساس فال احساس