راپرت

لغت نامه دهخدا

راپرت. [ پ ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) گزارش. || شرح. وصف. نقل. روایت.حکایت. داستان. قصه. بیان. ( فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ). || خبر و اخبار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(پُ ) [ فر. ] (اِ. ) گزارش ، سخن چینی .

فرهنگ عمید

گزارش کتبی یا شفاهی برای بیان خبری، بیان محرمانه.

فرهنگ فارسی

گزارش، بیان خبر، روایت، سخن چینی
( اسم ) گزارش کتبی یا شفاهی مبنی بر خبر و مطلبی گزارش [[ اجزائ هر یک از وزارتخانه هااز روی راپرت آن وزیر بصدارت عظمی ... خواهد بود ]] ( از قانون تشکیلات مشیر الدوله صدر اعظم ناصر الدین شاه ) .

ویکی واژه

گزارش، سخن چینی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد