دست پاک

لغت نامه دهخدا

دست پاک. [ دَ ] ( ص مرکب ) پاک دست. آنکه دستش پاک باشد. || کنایه از پرهیزگار و متدین. ( برهان ) ( آنندراج ). پارسا و پاکدامن. ( ناظم الاطباء ). || دست خالی و فقیر. ( از برهان ) ( آنندراج ). || ( اِ مرکب ) دستمال. ( برهان ) ( آنندراج ). دستمال و روپاک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه] درستکار و امین.
۲. [قدیمی] تهیدست و فقیر.

فرهنگ فارسی

پاک دست آنکه دستش پاک باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال رابطه فال رابطه فال آرزو فال آرزو فال راز فال راز