دار ملکت

لغت نامه دهخدا

دار ملکت. [ رِ م ُ ک َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دارملک :
دارای دارملکت او شاه مشرق است
کانواع نعمت از در دارا رسد مرا.خاقانی.

فرهنگ فارسی

دار ملک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم