جاهلی

لغت نامه دهخدا

جاهلی. [ هَِ ] ( حامص ) نادانی. نابخردی. کودنی :
آری بجاهلی نتوان کرد مهتری.فرخی.هر آنکس که عیبش نگویند پیش
هنر داند از جاهلی عیب خویش.سعدی.
جاهلی. [ هَِ ] ( ص نسبی ) منسوب بجاهلیت. آنکه یا آنچه در عهد جاهلیت بوده است.
- عهد جاهلی ؛ دوره عرب قبل از اسلام.

فرهنگ عمید

۱. مربوط به عهد جاهلیت.
۲. (حاصل مصدر ) نادانی.

فرهنگ فارسی

جاهلیت، آنچه که درعهدجاهلیت بوده است
منسوب بجاهلیت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ