حاجتها

لغت نامه دهخدا

حاجتها. [ ج َ ] ( اِ ) جمع فارسی حاجت. اوطار. اَرائب. مآرب. اِرَب. حاج. حوائج.

فرهنگ فارسی

جمع فارسی حاجت ارائب اوطار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال لنورماند فال لنورماند فال زندگی فال زندگی فال راز فال راز