غرما. [ غ َ ] ( ع اِ ) لغتی در غَرمی ̍ و به معنی «اَما» است. ( منتهی الارب ). رجوع به غرمی شود. غرما. [ غ َ ] ( اِ ) یا غرمانا، یک بخش از چهار بخش درهم که یک دانگ و نیم است. ( فرهنگ نظام ). ربع درهم. || نصف درهم. ( السنه ترکیه و فرانسویه نک لغتی ). غراما. رجوع به غراما شود. غرما. [ غ ُ رَ] ( ع ص ، اِ ) مأخوذ از غرماء. رجوع به غرماء شود. - غرما کردن . رجوع به غرما کردن شود.
فرهنگ عمید
= غریم * غرما کردن: [قدیمی] تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع غریم ۱ - وامدار بدهکاران ۲ - طلبکاران . یا غرمانا یک بخش از چهار بخش در هم که یک دانگ و نیم است نصف درهم