غرفات

لغت نامه دهخدا

غرفات. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غرفة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). غُرُفات. غُرَفات. غُرَف. ( اقرب الموارد ). رجوع به غرفة شود.
غرفات. [ غ ُ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ غرفة. ( منتهی الارب ) ( ترجمان علامه جرجانی ) ( اقرب الموارد ). غُرفات. غُرَفات. غُرَف. ( اقرب الموارد ) : و هم فی الغرفات آمنون ( قرآن 37/34 ).
چون غرفات هشت خلد نه درت از مرتبی
چون طبقات نه فلک شش سویت از منظمی.حسین آوی ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 132 ).
غرفات. [ غ ُ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ غرفة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). غُرُفات. غُرفات. غُرَف. ( اقرب الموارد ). رجوع به غرفة شود.

فرهنگ عمید

= غرفه

فرهنگ فارسی

جمع غرفه
( اسم ) جمع غرفه غرفه ها براوره ها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی