عائله

لغت نامه دهخدا

( عائلة ) عائلة. [ ءِ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) سیرت دشوار. ( منتهی الارب ). || ( از: عیل ) عائلة الرجل ، اهل بیت او. عَیِّل. در اقرب الموارد آرد: و قیاساًدرست است ولکن برنخوردم بدان. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

زن، فرزند، و اهل خانۀ مرد که نان خور او باشند، خانواده.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مونث عایل . ۲ - ( اسم ) زن و فرزند مرد . ۳ - خانواده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم