ظاهرپرست

لغت نامه دهخدا

ظاهرپرست. [ هَِ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) ظاهربین :
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست.حافظ.

فرهنگ عمید

آن که صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه صورت ظاهر را بیند و از باطن بی خبر ماند ظاهری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم