تاریک روشن

لغت نامه دهخدا

تاریک روشن. [ ری رَ / رُو ش َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) تاریک و روشن. صبحگاه که هنوز هوا تمام روشن نشده است. آن وقت از صبح که هوا گرگ و میش است. آن گاه صبح که هوا نه تاریک تاریک و نه روشن روشن است. زمانی از صبح که تاریکی و روشنایی بهم آمیخته بود. بین الطلوعین. || ( اصطلاح نقاشی ) سایه روشن.

فرهنگ عمید

تاریک وروشن، اول سپیده دم که هنوز هوا خوب روشن نشده، صبح کاذب، دم گرگ.

فرهنگ فارسی

۱- آن وقت از صبح که هنوز هوا تمام روشن نشده بین الطلوعین . ۲- سایه روشن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم