تفاسخ. [ ت َ س ُ ] ( ع مص ) از دو طرف شکستن عهدی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). موافقت دو طرف در فسخ عقدی. ( از اقرب الموارد ). || تناقض گفتار: تفاسخ الاقاویل ؛ تناقضت. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
(تَ سُ ) [ ع . ] (مص ل . ) با یکدیگر در فسخ معامله هم رأی شدن .