درآمده

لغت نامه دهخدا

( درآمده ) درآمده. [ دَ م َ دَ/ دِ ] ( ن مف مرکب ) داخل شده. ( ناظم الاطباء ). واردشده. دخیل : بازل ؛ شتر هشت ساله به نهم درآمده. ( دهار ).
- درآمده خلقت ؛ عربک. متداخل. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
|| فرورفته : قَعِس ؛ درآمده پشت. ( منتهی الارب ). هَضم ؛ درآمده شکم گردیدن. ( از منتهی الارب ). || برون شده. || صادرگشته. || آشکارشده. پدیدگشته. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به درآمدن شود.

فرهنگ فارسی

( در آمده ) داخل شده یا فرو رفته یا برون شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال زندگی فال زندگی فال سنجش فال سنجش فال عشقی فال عشقی