سهر

لغت نامه دهخدا

سهر. [ س َ هََ ] ( ع مص ) بیدار ماندن. ( منتهی الارب ). بی خواب شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). نه خواب شدن. ( المصادر زوزنی ص 295 ). || ( اِمص ) بیداری که مقابل خواب باشد. ( برهان ). بیداری. ( منتهی الارب ) ( دهار ). بی خوابی. ( زمخشری ) :
بوقت آنکه همه خلق گرم خواب شوند
تو در شتاب سفر بوده ای و رنج سهر.فرخی.همخوابه ام سهر شد و همخانه ام فراق
یک لحظه نیستند ز چشم و تنم جدا.مسعودسعد.رویش چراست زرد نترسیده او ز کس
چشمش چراست سرخ ندیده شبی سهر.مسعودسعد.او شده طاق به آرام و من از بوسه زدن
بر دو چشم و دو لبش تا بسحر جفت سهر.سنایی.هدیه با رنج طبیبان بمیانجی بدهید
خواب بیمارپرستان بسحر بازدهید.خاقانی.باید که امشب در تیقظ و حراست زیادت کنی و سرمه سهر تا بوقت سحر در بصر کشی. ( سندبادنامه ص 86 ).
سهر. [ س ُ ] ( ع اِ ) مرضی است که صاحبش را بیداری و بیخوابی مفرط باشد. ( غیاث ).
سهر. [ س ِ ] ( اِ ) گاو که عربان بقر خوانند. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) ( جهانگیری ) ( آنندراج ) :
چو بر شاه تازی بگسترد مهر
بیاورد فربه یکی ماده سهر.فردوسی.

فرهنگ معین

(سَ هَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بیدار ماندن شب . ۲ - (اِمص . ) بیداری .
(سُ یا س ) ۱ - (ص . ) سرخ . ۲ - (اِ. ) گاو، گاو سرخ رنگ .

فرهنگ عمید

بیدار ماندن، بیدار ماندن در شب، بیداری.
۱. سرخ.
۲. گاو، به ویژه گاو سرخ رنگ: چو بر شاه تازی بگسترد مهر / بیاورد فربه یکی ما ده سهر (فردوسی: ۸/۷۶ ).

فرهنگ فارسی

سرخ، گاوسرخ رنگ، گاو، بیدارماندن، بیدارماندن درشب ، بیداری
۱ - ( مصدر ) بیدار ماندن به شب . ۲ - ( اسم ) بیداری .
گاو که عربان بقر خوانند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نخوابیدن و بیدار ماندن در تمام شب را سَهَر می گویند که به مناسبت از آن در باب های صلات و تجارت سخن گفته اند.
سَهَر به معنی شب بیدار ماندن می باشد.
احکام سَهَر
← شب بیدار ماندن برای عبادت و تحصیل علم
۱. ↑ نزهة الناظر، ص۴۶.۲. ↑ وسائل الشیعة ج۲۰، ص۹۲-۹۳.
...
[ویکی الکتاب] معنی سِّحْرَ: جادو(کلمه سحردراصل به معنای بالای شکم یا ریه است لذا "مسحر" به کسی که دارای شکم و بالطبع محتاج آب وغذا باشد یا به کسی که نفس می کشد هم می گویند)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
«سهر» (بر وزن سحر)، به معنای شب بیداری است، و از آنجا که حوادث وحشتناک، خواب شبانه را از چشم می برد، و زمین قیامت نیز بسیار هول انگیز است، کلمه «ساهِرَه» به عرصه محشر اطلاق شده است.
بعضی نیز گفته اند: «ساهِرَه» را به هر بیابانی می گویند، چون اصولاً همه بیابان ها وحشتناکند، گویی بر اثر وحشت، خواب شبانه را از چشم می برند.
(به فتح س - ه) بیدار ماندن در شب و در اقرب هست «سهر الرجل سهراً: لم ینم لیلاً» در نهج البلاغه خطبه 119 در وصف متّقین فرموده . ساهره را روی زمین معنی کرده‏اند در مجمع آمده: عرب زمین کرده‏اند در مجمع آمده: عرب زمین بیابان را ساهره گوید. یعنی محل بیداری که از خوف در آن بیدار می‏ماندند. به قولی ارض قیامت ساهره نامیده شده که آن موقف جزاست و مردم در ان پیوسته بیداراند و خواب ندارند. این سخن بسیار به جاست. یهنی: وقوع قیامت فقط یک تکان و یک صیحه است آنگاه مردم در روی قرار می‏گیرند. این کلمه فقط یکبار در قرآن یافته است.

ویکی واژه

بیدار ماندن شب.
بیدا
سرخ.
گاو، گاو سرخ رنگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال لنورماند فال لنورماند فال قهوه فال قهوه فال ورق فال ورق