لغت نامه دهخدا
گرنیست گشتی از خود و، با تو، توئی نماند
از نیستی در آینه دل نشان طلب.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 745 ).اینجا منی و توئی نباشد
در مذهب ما دوئی نباشد.نظامی.دوستئی کآن ز توئی و منی است
نسبت آن دوستی از دشمنی است.نظامی.که ام من چه دارم تو داری توئی
الهی پناه نزاری توئی .نزاری قهستانی ( دستورنامه چ روسیه ص 48 ).