تفقه
تفقه. [ ت َ ف َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) فقه آموختن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). یقال : هو یتفقه ُ فی العلم ؛ ای یتعلم. ( اقرب الموارد. || فقیه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || دانا شدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فهمیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فهمیدن سخن و جز آن. ( از اقرب الموارد ).
(تَ فَ قُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) فقه آموختن ، دانشمندی جستن .
۱. فقه خواندن، علم دین آموختن.
۲. فقیه شدن.
۳. فهمیدن و دانا شدن.
فقه خواندن، علم دین آموختن، فهمیدن وداناشدن
۱ -( مصدر ) فقه آموختندانشمندی جستن . ۲ - ( اسم ) فقاهت دانشمندی . جمع : تفقهات .
کرمکی است خرد
فقه آموختن، دانشمندی جستن.