تحریص. [ ت َ ] ( ع مص ) آزمند و راغب گردانیدن کسی را بر چیزی. ( از اقرب الموارد ). آزمند گردانیدن کسی را بر چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( قطر المحیط ). در شغف و آز انداختن. ( آنندراج ). ترغیب و تحریک و ورغلانیدگی. ( ناظم الاطباء ). به حرص و آز انداختن. ( فرهنگ نظام ). رجوع به تحریص کردن و تحریص نمودن شود.
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) آزمند ساختن ، برانگیختن .
فرهنگ عمید
۱. حریص گردانیدن، آزمند کردن. ۲. راغب ساختن کسی به کاری یا چیزی.
فرهنگ فارسی
حریص گردانیدن، آزمندکردن، وادارکردن، راغب ( مصدر ) ۱- آزمند کردن باز افکندن . ۲- بر انگیختن ترغیب کردن تحریص . ۳- ( اسم ) انگیزش ترغیب تحریک . جمع : تحریصات . توضیح این کلمه بدین معنی مستحدث است .