حسبت

لغت نامه دهخدا

حسبت. [ ح ِ ب َ ] ( ع اِ ) رجوع به حسبة شود.
حسبة. [ ح ِ ب َ ] ( ع مص ) شمردن. حساب. ( تاج المصادر زوزنی ). || پنداشتن. ( زوزنی ). || مرده را در کفن پیچیده در گور کردن. یا دفن کردن در سنگستان. || ( اِ ) مزد. ثواب. اجر. || امید مزد و ثواب از خدای عزوجل. ج ، حِسَب. || تدبیر: هو حسن الحسبة؛ او نیکو تدبیر است. || محتسبی. ( ربنجنی ). کار محتسب. عمل احتساب. و آن امر به معروف است آنگاه که ترک آن آشکار و ظاهر باشد ونهی از منکر آنگاه که فعل آن آشکار و ظاهر بود و آن واسطه ای باشد میان احکام قضاء و احکام مظالم. والقضاء باب من ابواب الحسبة. || گاه حسبة منصبی بوده است که از جانب سلطان به کسان واگذار میشده است و آن غیرشرطة بوده است. قال [ طغتکین اتابک سلطان دمشق ] انی ولیتک امر الحسبة... و ضممت الیک النظر فی امور الشرطة. ( معالم القربة ص 13 س 2-7 ). تهانوی گوید: الاحتساب و الحسبة، فی اللغة به معنی العدّ و الحساب و یجی الاحتساب به معنی الانکار علی شی و الحسبة به معنی التدبیر و فی الشرع الامر بالمعروف اذا ظهر ترکه والنهی عن المنکر اذا ظهر فعله. ثم الحسبة فی الشریعة عام یتناول کل مشروع یفعل اﷲ تعالی کالاذان و الاقامة و اداء الشهادة الی کثرة تعداده. و لهذا قیل : القضاء باب من ابواب الحسبة. و فی العرف اختص بأمور احدها اراقة الخمور و ثانیها کسر المعارف و ثالثها اصلاح الشوارع. کذا فی نصاب الاحتساب. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). حسبة واسطه میان قضاء و مظالم بوده است. و نسبت به قضاء از دو جهت شباهت دارد و از دو جهت محدودتر و کمتر است و از دو جهت گسترده تر و برتر است. امادو وجه شباهت : 1- شکایت بدو توان برد. 2- محتسب میتوانست طرف را محکوم و مجبور به اجرا سازد. اما دو وجه محدودیت آن : 1- محتسب فقط میتوانست در دعاوی مربوطبه منکرات شرعی مانند غش و فحشاء مداخله کند و حق مداخله در دعاوی حقوقی و معاملات نداشت. 2- محتسب فقط به دعاوی رسیدگی می کرد که طرف معترف باشد، اما در صورت انکار و احتیاج به گواه از صلاحیت او خارج می شد.
اما دو وجه برتری و گسترده تربودن آن : 1- محتسب حق بازرسی برای کشف جرم داشت ، اگرچه مدعی خصوصی در میان نباشد و قاضی حق چنین کاری نداشت مگر اینکه شاکی خصوصی دعوی نماید. 2- محتسب قدرت اجرای معروف و منع منکر را داشت و قاضی چنین سلطه ای نداشت زیرا که احتساب برای ارهاب و حفظ نظم موجود برقرار شده بود. و نیز میان احتساب و مظالم دو وجه اشتراک و یک مابه الامتیاز بوده است. اما دو وجه اشتراک : 1- هر دو دارای قدرت اجرائی بودند برخلاف قضاء. 2- هر دو حق بازرسی و تحقیق داشتند. اما فرق میان مظالم و احتساب آن بوده است که احتساب برای اجرای مقرراتی وضع شده بود که پائین تر از شأن قضات میباشد مانند اجرای مقررات و آئین نامه های خلافی امروز. در صورتی که مظالم قوه مجریه ای بود که احکام جنحه و جنایت صادره از طرف قضات را اجرا میکرد.

فرهنگ معین

(حِ بَ ) [ ع . حسبة ] (اِ. ) ۱ - مزد، اجر. ۲ - ثواب از خدای .

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مزد اجر . ۲ - ثواب از خدای اجری که خدای مومنان را دهد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَسِبْتَ: پنداشتی
ریشه کلمه:
حسب (۱۰۹ بار)

ویکی واژه

حسبة
مزد، اجر.
ثواب از خدای.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان استخاره کن استخاره کن فال آرزو فال آرزو