جفنگ

لغت نامه دهخدا

جفنگ. [ ج َ ف َ ] ( ص ) بیهوده. ( ناظم الاطباء ). یاوه. یافه. سخن لغو و بیهوده. مهمل. هرزه. ژاژ. لاطائل. خزعبل. کلام بی اساس و هرزه. گفته باطل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ژاژ شود.

فرهنگ معین

(جَ فَ )(ص . ) (عا. ) بیهوده ، بی معنی .

فرهنگ عمید

۱. ناچیز.
۲. بیهوده، یاوه.
۳. (اسم ) سخن یاوه و بی معنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- بیهوده بیربط . ۲- سخن بی معنی یاوه .

ویکی واژه

بیهوده، بی معنی.
جفت فک اِیککه اَنگ‌له کسی که دارای دو فک باشد کنایه از حرف زدن خسته نشود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال کارت فال کارت فال تماس فال تماس فال پی ام سی فال پی ام سی